طرح های جنجالی؛ جایگزینی بحران اجتماعی به جای بحران سیاسی


سایت اصلاح طلب جرس، نیلوفر زارع    : اول، ترساندن مردم از وقوع زلزله، بعد توصیه برای خروج 5 میلیون نفر از تهران، سپس ارایه طرحی برای انتقال دانشگاه ها و حالا تصویب طرحی در هیات دولت برای ارایه تسهیلات به کارمندانی که مایل به ترک پایتخت باشند. آیا احمدی نژاد قصد دارد با طرح هایش تهران را از انفجار جمعیتی نجات دهد یا این که  صرفا می خواهد از ماجرای جنجالی زلزله و کاهش جمعیت تهران نوعی بازی تبلیغاتی را برای منحرف کردن اذهان عمومی از بحران ناکارآمدی حکومت به راه بیاندازد؟

  

او طی ماه های گذشته سکوتی پرمعنا پیرامون تحولات سیاسی کشور پیش گرفته بود و حالا با طرح ادعاهایی خبرساز سوژه های فراوانی برای رواج شایعه در جامعه ایجاد کرده است. گفته او درباره حتمی بودن وقوع زلزله در تهران چنان شایعه ساز شده که در محاوره های کوچه و بازاری طی چند روز اخیر مدام به آن اشاره می شود.

 

شایعات به حدی است که گروهی از شهروندان تصور می کنند سخن احمدی نژاد درباره وقوع زلزله زمینه سازی برای انجام آزمایش اتمی است. پذیرش چنین تصوری نزد برخی  شهروندان بیش از هر چیز نشان دهنده عمق بی اعتمادی مردم به نظام سیاسی است اما از طرف دیگر نشان می دهد که احمدی نژاد نیز توانسته به لطف ایجاد یک جنجال خبری تازه نبض محاوره های کوچه و بازاری را ولو برای چند روز هم که شده در دست بگیرد.

 

فرصت برابر یا تبعیض مضاعف

 

شواهدی وجود ندارد که نشان دهد اظهارات احمدی نژاد درباره ضرورت کاهش جمعیت تهران بر مبنای یک استراتژی از پیش مشخص عنوان شده است. او طی سالهای گذشته هیچ گاه این موضوع را مطرح نکرده بود و برنامه ای برای آن نداشت. از همین رو بسیاری از تحلیلگران سخنان وی در این زمینه را جدی نگرفته و طرح های کاهش جمعیت تهران را در زمره طرح های غیرعملی و تبلیغی می دانند که پس از مدتی از یاد می رود. با این حال تردیدی وجود ندارد که حتی چنین طرح های تبلیغی و غیرعملی هم اعتباراتی از بودجه سالیانه را به خود اختصاص خواهند داد. 

 

طرح ارایه تسهیلات دولت برای انتقال کارمندان از تهرانکه به تازگی جزییات آن در رسانه ها مطرح شده است نمونه کاملی از هزینه کرد بودجه عمومی برای انجام پروژه تبلیغی خلوت سازی پایتخت است. دولت در اجرای این طرح به کارمندان وعده داده در صورتی که مایل به ترک تهران باشند تسهیلات بی سابقه ای مانند " دریافت وام با شرایط آسان"، " هدیه ازدواج"، " امکانات بهداشتی و ورزشی رایگان"، " سقف امتیاز برای متقاضیان مناطق محروم" ، " افزایش تسهیلات تشویقی" و " برداشتن سقف اضافه کار " را در اختیار خواهند گرفت. در این طرح البته مشخص نشده است که چه تعداد از کارکنان دولت باید در اجرای پروژه کاهش جمعیت تهران به جایی دیگر نقل مکان کنند. مسایل کلیدی دیگری مانند این که آیا اجرای این طرح شامل کارمندان دولت در همه رده ها می شود یا صرفا کارمندان رده پایین را دربر می گیرد نیز بدون توضیح باقی مانده است با این حال آن طور که در سرلوحه طرح آمده است ارایه تسهیلات به کارمندان مایل به ترک تهران از ابتدای سال 89 اجرایی است و دولت موظف است سرویس های ویژه تعیین شده را به آنها ارایه دهد. در طرح مذکور آمده است که ارایه تسهیلات به کارمندان مایل به ترک تهران در راستای اصل برابری فرصت ها برای همه تصویب شده است اما معلوم نیست که منظور از فرصت برابر در این طرح چیست.

 

 برخی تحلیل گران با اشاره به این که  کارمندان بهره مند از این طرح مزایایی را در اختیار می گیرند که همکاران هم رده آنها در شهرستان از داشتن آن محروم هستند اعتقاد دارند که اعطای این امتیازات نه تنها به برابری فرصت ها نمی انجامند بلکه باعث می شود کارمندان شاغل در شهرستانها نسبت به کارمندانی که از تهران مهاجرت می کنند و به محیط های کار آنان می پیوندند حس تبعیض و نابرابری پیدا کنند. با این حال نمی توان تخمین زد که اصولا چه تعداد از کارمندان تهرانی راضی می شوند با قبول وعده دولت برای دراختیار قرار دادن مزایای شغلی بیشتر، خانه و کاشانه خود را ترک کرده و به شهرستان بروند. پذیرش ریسک مهاجرت به ویژه برای خانواده هایی که اقوام و دوستانشان در تهران هستند به مراتب دشوارتر خواهد بود و از طرفی غالب خانواده هایی هم که فرزند دارند ترجیح می دهند در تهران بمانند تا فرزندانشان از مزایا و فرصت های موجود در پایتخت برای پیشرفت استفاده کنند. با در نظر گرفتن این ملاحظات تعداد کسانی که مایل خواهند بود تهران را در سودای تسهیلات شغلی دولتی ترک کنند انگشت شمار خواهد بود و این تعداد اندک کمکی به پیشبرد برنامه ادعایی دولت برای مهاجرت 5 میلیون شهروند تهرانی نخواهد کرد.

 

طرح انتقال دانشگاه ها از تهران نیز به عنوان یکی دیگر از راهکارهای دولت برای کاهش جمعیت تهران حتی بیش از طرح اعطای تسهیلات به کارمندان غیرعملی به نظر می رسد . دولت در این طرح مدعی شده که قصد دارد 20 هزار دانشجوی مقیم تهران را به بیرون از این شهر منتقل کند اما مشخص نکرده که این دانشجویان پس از خروج از تهران در کدام دانشگاه های جایگزین مشغول تحصیل خواهند شد. با توجه به این که تمام مناطق همجوار تهران فاقد امکانات کافی برای تبدیل شدن به شهرهای دانشگاهی هستند و در حال حاضر حتی تلاشی هم برای ایجاد زیرساخت های فنی- عمرانی ساخت مراکز آکادمیک جایگزین صورت نگرفته است عنوان کردن طرح انتقال دانشگاه ها را تنها می توان از جنبه ایجاد جنجال مورد ارزیابی قرار داد. تحلیل گرانی هم هستند که معتقدند طرح انتقال دانشگاه ها با انگیزه های امنیتی کلید خورده و محصول نگرانی حکومت از شدت یافتن اعتراض های دانشجویی در آینده است. این تحلیل گران اعتقاد دارند که موج اعتراض های دانشجویی به ویژه در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری باعث شده که حکومت در چاره اندیشی برای مواجهه با این اعتراض ها تصمیم به انتقال دانشگاه ها بگیرد. حتی اگر چنین تحلیلی درست باشد بعید است که حکومت بتواند لااقل در آینده ای نزدیک قدمی برای انتقال دانشگاه ها بردارد.هزینه های هنگفت و سرسام آور انتقال دانشگاه ها به خارج از تهران و احتمال بروز مخالفت های دانشجویی نسبت به اجرای این طرح از جمله موانعی است که به راحتی می تواند دولت را در گام اول متوقف کند.

  

استراتژی در کار نیست

 

اگر دولت احمدی نژاد استراتژی خاصی را برای کاهش جمعیت تهران تدارک دیده بود دیگر نمی بایست مردم را دعوت به زاد و ولد بیشتر کند. احمدی نژاد از یک طرف خواهان کاهش 5 میلیونی جمعیت پایتخت شده و از طرف دیگر به مخالفت آشکار با سیاست بیست ساله نظام برای کنترل جمعیت پرداخته و گفته است که " بنده با اینکه دو بچه کافی است مخالفم." او حتی از این هم پا فراتر گذاشته و اعلام کرده به هر نوزادی که در سال 89 به دنیا بیاید یک میلیون تومان از سوی دولت تعلق خواهد گرفت. وی سیاست های کنترل جمعیت را یک سیاست غربی خوانده و از این که علما مردم را دعوت به ازیاد اولاد نمی کنند اظهار تعجب کرده است. فارغ از تمام پیامدهایی که ایراد چنین سخنانی از زبان رییس دولت می تواند داشته باشد این سخنان در تعارض آشکار با سیاست ادعایی برای کاهش جمعیت پایتخت قرار دارد. اگر دولت قصد سبک سازی تهران را به دلیل نگرانی از انفجار جمعیتی دارد چطور هم زمان از مردم دعوت می کند که زاد و ولد را بیشتر کنند؟ طبیعی است که در صورت زاد و ولد بیشتر نه تنها تهران بلکه بسیاری دیگر از شهرهای کشور نیز در معرض خطر انفجار جمعیتی قرار خواهند گرفت. اظهارات او در زمینه توسعه زاد و ولد چنان انتقاد برانگیز بوده است که حتی برخی از سرسخت ترین هواداران دولت مانند "محمد تقی رهبر" نماینده اصفهان در مجلس شورای اسلامی نیز بر آن خرده گرفته و گفته است: " در شرایط فعلی که ما همزمان نتوانسته ایم برای اشتغال و مسکن جوانان برنامه ریزی کنیم، ازدیاد جمعیت برای ما مشکل ساز خواهد بود و اگرمساله مدیریت نشود، این توسعه خطرناک است."

 

حتی بدون لحاظ کردن فشارهای روزافزون اقتصادی نیز به نظر نمی آید که نسل جوان زوج های ایرانی مایل به داشتن فرزندان زیاد باشند. ساخت فرهنگی نسل جدید و اقتضائات زندگی شهری آنها را از داشتن فرزندان زیاد برحذر می دارد و حکم حکومتی و توصیه های دولتی نیز به هیچ وجه نظر شهروندان را تغییر نخواهد داد. تجربه شکست خورده دعوت از خانواده ها برای پذیرش فرهنگ صیغه که تاکنون بارها از سوی مقام های حکومتی مطرح شده است نمونه روشنی از بی اعتنایی شهروندان به صدور چنین توصیه هایی از سوی حکومت است.

 

ماشین فرسوده و سر پر سودا

 

رشد نیم درصدی اقتصاد ایران در سال 88 گویاترین سند از بحران ناکارآمدی حکومت است. بحرانی که به عقیده اغلب کارشناسان در سال جاری چشمگیرتر و همه گیرتر خواهد شد. شوک ناشی از تشدید تحریم های بین المللی بر بازار سرمایه و صنعت ایران به همراه طرح های نگران کننده دولت برای حذف یارانه ها اصلی ترین عواملی است که خبر از شدت یافتن بحران ناکارآمدی در آینده نزدیک می دهد. در چنین شرایطی ارایه طرح های بلندپروازانه برای کاهش جمعیت تهران و از طرفی دعوت مردم برای ازدیاد فرزندان بیش از هر زمان دیگری غیرکارشناسانه و بی پشتوانه جلوه می کند. ماشین فرسوده دولت در ایران و بوروکراسی ناکارآمد حاکم بر آن،بدون آن که قادر به برآورده کردن نیازهای روزمره شهروندان باشد سودای به ثمر رساندن آرزوهای دور و دراز را در سر دارد و این آرزوهای محال هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی بازتاب یافته اند. دولت همان طور که بدون فراهم کردن زمینه های اولیه تبدیل شدن به یک قدرت منطقه ای،سودای ابرقدرتی و مدیریت جهان را در سر می پروراند همان طور هم در داخل بدون توزیع عادلانه امکانات و فرصت ها در تمامی کشور خواهان خروج پایتخت نشینان و مهاجرت آنها به شهرستانها شده  و از طرف دیگر در یک سیاست متناقض،علیرغم فشارهای شدید اقتصادی مردم را دعوت به زاد و ولد بیشتر می کند. طرح هایی تا این حد سودایی و غیرعملی واکنش شدید رهبران مخالف دولت را نیز به همراه داشته چنان که میرحسین موسوی در تازه ترین اظهارات خود با اشاره به بحران ناکارآمدی حکومت گفته "در حالی که دولت مدیریت و قدرت جابه‌جایی حتی چند هزار نفر در تهران را ندارد، نباید با لفظ آمرانه از خروج پنج ملیون نفر از مردم تهران صحبت کند."

 

موسوی با اشاره به آماده نبودن زیرساخت های لازم برای کاهش جمعیت تهران و در عین حال دعوت دولت از مردم برای افزایش جمعیت با لحنی استعاری خطاب به دولت گفته است که " شما اول نم نم ببارید و سپس غرش رعد و برق را داشته باشید. شما یک رشد معقول را برای رفاه و آموزش و بهداشت مردم داشته باشید و سپس تبلیغ افزایش نرخ جمعیت کشور را بکنید."

 

 زوایه نگاه موسوی به طرح های دولت برای کاهش جمعیت تهران و در عین حال افزایش جمعیت کشور، نگاهی است که میلیونها شهروند ایرانی با آن همراه هستند. طرح های دولت به حدی غیرعملی به نظر می رسد که حتی خوشبین ترین تحلیل گران هم امیدی به برآورده شدنشان ندارند. از آنجا که احمدی نژاد در تجربه 5 ساله ریاستش بر کابینه به جنجال سازی های خبری زودگذر علاقه زیادی نشان داده بعید نیست که اظهارات او درباره زلزله و مهاجرت تهرانی ها و افزایش جمعیت هم بدون هیچ برنامه از پیش تعیین شده و صرفا برای منحرف کردن افکارعمومی ایراد شده باشد. او که در کوران حوادث پس از انتخابات سال گذشته به شکل معنی داری درباره بحران های سیاسی کشور سکوت پیشه کرده بود با سخنان جنجالی اخیرش به فضای بحران و شایعه در جامعه دامن زده است.تنها استراتژی او از طرح این سخنان شاید این باشد که قصد دارد یک بحران اجتماعی تمام عیار را جایگزین بحران سیاسی کشور کند.